کد خبر : 21951
تاریخ انتشار : شنبه 8 اردیبهشت 1403 - 6:24
-

گلستان در گلستان می ماند اگر دولت نبود.! ( بخش نخست)

 کارنامه فردا- عبدالرسول جوادی بالاجاده در یادداشت تحلیلی به ظرفیت های استان گلستان پرداخت.

 ندای مردم -عبدالرسول جوادی بالاجاده در یادداشت تحلیلی به ظرفیت های استان گلستان پرداخت.

به گزارش کارنامه فردا ،در یادداشت این فعال رسانه ی آمده است ؛استان گلستان را به ایرانی کوچک می‌توان نام نهاد هم اقلیم‌های زیستی صحرا ، دشت کویر هم دریا ، ساحل ،کوهپایه و شهر نشینی سنتی و مدرن و تجمیع اقوام با لهجه ها و فرهنگهای متفاوت را در خود جای داده است .

این گستردگی تاریخی،قدمت،پیشینه، فرهنگ و سنن های اقوام،گلستان را زیست بوم همه ایرانیان تبدیل کرد.

اقتصاد پایه استان در کشاورزی،دامداری، دریا،کویر،جنگل و دشت بخودی خود
“اقتصاد نامدار” و گستردگی آن تا جایی بود که بسیاری از صنایع بومی و تولیدات محصولات دامی و کشاورزی، هنرهای دستی علاوه بر نیازهای استان سایر استان‌های همجوار و …را تامین و صادرات میشد.

اقتصاد پایه کشاورزی در روزگارانی که صنایع امروزی نامی نداشت در گلستان امروز و “گرگان و دشت دیروز”دهها کارخانه پنبه و تولیدات فرآورده آن چون روغن کشی ها و صابون سازیها،توتون و تنباکو،شالیکوبی و صنایع چوپ، دامی، کشاورزی و هنرهای دستی بانوان رونق داشت و بانوان جامعه هم در باروری اقتصاد خانوارها نقشی بسزا داستند و تا جاییکه گروه های کارگری از روستایی به روستایی و از شهری به شهری پشتیبان بودند و جامعه آن روز را” اشتغال پایدار” میدادند و عملا بیکاری و کم درآمدی بر مردم گلستان امروز و گرگان و دشت دیروز یک “مسئله “نبوده است .

چشمه سارها،خروشان بودند و آب شرب مردم”تنش” نداشته است و به عبارتی مردمانی با آب سالم،هوای پاک و اعتقادات قوی تر و عالمتر به مسائل اجتماعی و فرهنگی داشت.

برداشت از منابع جنگل‌ها حساب و کتابی داشت و رودخانه ها را طغیانی نبود .

نه اینهمه ساز و کار سد سازیها و سیل بندهای بلا تکلیف و ناکارا در اقتصاد کشاورزی بود نه محدودیت‌هایی در چرا دام های سنتی خبری بود.

حال دولتها چه کرده اند؛جنگل‌ها را از چرخه طبیعی خارج مثلا طرح ممنوعیت چرا دام را اجرا کردند و در ازای آن بجای حفظ منابع ملی و نگهداشت جنگل‌ها و مراتع جامعه کاربر محروم از نعمات خداوندی و آنرا عملا به نفع عده ای از خواص جامعه سوق دادند و سرمایه داری را معنای اسلامی بخشیدند و این شد نمونه های از طرح های کارشناسی دولتمندان و هزاران افت و آسیب که مهمترین آن “مهاجرت نیروی کار به کلان شهرها چون تهران و فرار مغزها” شده‌ است. و هاکذا از این مصیبتها…

چشمه سارها را به دلایلی از چرخه آب شرب خارج ساختن و بجای آن چاه های عمیق را با اهداف فراتر از آب دهی به سایر همسایگان تا اعماق زمین فرو رفتند و شد انچه که امروزه آن را “بحران آب و یا تنش آبی” نامیدند و ثمره عملکرد غیر کارشناسی دولت‌ها بود.
بجای این به تشکیل ستادهای بحران ،شوراها و ستادها که عملا هیچ اثری برای توسعه نداشت و فقط محلی برای گماردن افراد حاشیه ای دولتها برای تصدی این شوراها،ستادها و مدیریت های ناکارآمد شدند.

دولت‌ها هر یک به سهم خود شعارها دادند و هر بار بیشتر از گذشته گلستان بودن را از گلستان ربودند و هاله های از بی تدبیری بجای آنهمه کارآمدی در مدیریت سنتی بر جای گذاشتند .

حال به آنیم که چه بهتر میشد!
دولتها برای گشایش و گستردگی امور جریانی و خطی و گماردن یاران سیاسی و باج دادن به عده ای اینهمه طرحهای آبدوغ خیاری با شعار توسعه و پیشرفت نمی‌دادند و ایکاش میگذاشتن که”گلستان همچنان گلستان” می‌بود.

نمونه های از آن بیش از دو دهه شعار ورود “صنعت پتروشیمی در گلستان” هست که فقط محلی برای شعارهای انتخاباتی منتخبین و گلواژه های مسئولان در دولتها برای سخنرانی و هورا کشیدن عده ای ,از مردم به اصلاح همراه و دهها و صدها طرح و برنامه که هیچ وقت کام مردم استان را شیرین نساخت و همین تغییرات غیر کارشناسی دستگاهها نتیجه ای چون سیل و طغیان رودخانه ها و خسارات جانی و مالی و زیر ساختها شده است.

چه بگوییم که نگفتنش بهتر است،لیکن اینقدر را می‌دانیم که گلستان تبدیل به آزمایشگاه دولتها،انتصابات مدیرانی ناکارا و با شاخص های مهاجر بر استان شده است و بهتر آن است که همین زمزمه را سر دهیم که “گلستان در گلستان می‌بود اگر دولت نبود.”

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.